نوشته شده توسط : سحر

 

زیباترین سلام، سلام خورشید است به زمین . آنرا بدون غروبش تقدیمتان می کنم...

در ابتدای راه از خدای رحمان  یاری می خواهم و اینکه کمکم کنه مطالب زیبایی را در اون بذارم البته تمام  سعی ام رو  میکنم .

   



:: بازدید از این مطلب : 592
|
امتیاز مطلب : 153
|
تعداد امتیازدهندگان : 49
|
مجموع امتیاز : 49
تاریخ انتشار : 18 آبان 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سحر

بوی ناب

آدم های ساده را دوست دارم!

همان ها که بدی هیچ کس را باور ندارند!

همان ها که برای همه لبخند دارند!

همان ها که همیشه هستند، برای همه هستند!

آدم های ساده را باید مثل یک تابلوی نقاشی ساعت ها تماشا کرد؛

عمرشان کوتاه است!!

بس که هر کسی از راه می رسد

یا ازشان سوء استفاده می کند!

یا زمینشان می زند!

یا درس ساده نبودن بهشان می دهد!

آدم های ساده را دوست دارم!

بوی ناب “ آدم ” می دهند!!



:: بازدید از این مطلب : 979
|
امتیاز مطلب : 127
|
تعداد امتیازدهندگان : 38
|
مجموع امتیاز : 38
تاریخ انتشار : شنبه 20 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سحر
 

در رویش هر جوانه در بهار ، جلوه ای از جمال خداوند متجلی میشود و آنها كه با طبیعت و زمین آشنایند در بهار است كه خداوند رابه تماشا می نشینند.این بهار و این جلوه الهی را صمیمانه تهنیت گفته برایتان آرزوی موفقیت دارم.و باز به رسم مهربانی طبیعت هزاران گل یاس تقدیم به نگاه پاكتان و دستان پر از مهر و تلاش گرتان كه همچون چشمه ای زلال از میان سنگهای سخت ره می جوید و به سوی آینده میرود. دستانتان پر محبت، دلتان مملو ار عیار دوستی وذخیره تلاشتان بی انتها

 

حلول سال نو و فرارسیدن عید نوروز را خدمت یكایك دوستان عزیزم و بازدیدكنندگان وبلاگم تبریك عرض مینمایم و امیدوارم سال جدید سالی سرشار از سلامتی و شادی و موفقیت برای یكایك شما عزیزان بوده و همیشه در سال جدید سفره هایتان پر نعمت ، تنتان سالم ، دلتان شاد و لبتان خندان باشد.

 

 

امیدوارم در سال جدید به موفقیتهای بزرگتری دست پیدا كنید و به تمامی آرزوهای خوب خود برسید.

 

 



:: بازدید از این مطلب : 592
|
امتیاز مطلب : 119
|
تعداد امتیازدهندگان : 36
|
مجموع امتیاز : 36
تاریخ انتشار : شنبه 20 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سحر

ایمان

هر روز انسان یک شب تاریک است

, هیچ کس نمی داند

چه رخ خواهد داد

 با وجود این همگان رو به جلو پیش می

روند , چون اعتماد می کنند, چون ایمان دارند...

هر لحظه ی زندگی عملی حاصل از ایمان

است



:: بازدید از این مطلب : 435
|
امتیاز مطلب : 119
|
تعداد امتیازدهندگان : 35
|
مجموع امتیاز : 35
تاریخ انتشار : شنبه 20 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سحر

هنوز هم عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد...

هميشه بر اين اصل معتقد بودیم كه دوست داشتن يك نفر به جنس مخالفش سواي اينهمه افكار نادرست و برداشت هاي غلط مي تواند خيلي هم پاك و سالم باشد و خیلی مقدس و زیبا باشد...اينكه هميشه دوست  داشتن ها يك نوع نيستند اين ما هستيم كه در روياها سيرمي كنيم.. شايد اگرمن بعنوان يك دختر يا زن به يك نفراز جنس مخالفم چه پسر باشد و چه مرد فرقي نمي كند كمي رفتارم با محبت تر باشد يا طوري كه او حس كند كه من دوستش دارم اولين چيزي كه به ذهنش خطور ميكند  فكر مسخره ي "عاشقم شده است و قصد دارد سرم رو از راه ببرد و زندگيم را خراب كند" باشد...و شايد رفتارش عجيب تر از آن چيزي باشد كه در ذهن من وجود دارد...اين فقط مخصوص مردها نيست عكس اين جريان هم صدق ميكند و اينها همه بر ميگردد به نوع ديد و برداشت ما از آدمهاي اطرافمان و اتفاقاتي كه در جريان اين آدمها در زندگي ما رخ ميدهد...به اينكه دوست داشتن را چطور معني كنيم ...دوست داشتن حس زيبا و والاييست حالا به هرنوعش كه ميخواهد باشد...اما بايد به اين باور برسيم گاهي عشق ميتواند پاكتر ازآن چيزي باشد كه فكرش را ميكنيم...عشق از نوع آسماني و بدور از هر نگاه و فكر نادرست...

كاش ما كمي درست تر مي انديشيديم تا بتوانيم رفتاري شايسته تر داشته باشيم و برداشتمان و نوع ديدمان از رخدادهاي روزانه ي زندگي كمي عاقلانه تر و سنجیده تر بود و همه چيز را با هم در ميكسر مخلوط نمي كرديم...كاش اگر يك نفر از روي يك دوست داشتن ساده وفقط از روي دلسوزي يا محبتش به ما ابراز علاقه كرد فورا برداشت غلط نكنيم...كاش دوست داشتن را با افكار اشتباهمان خدشه دار نكنيم...كاش اين قدرت را داشته باشيم كه خوب یا بد را قبل از آنكه خيلي دير شود بتوانيم تشخيص دهيم...گاهي آدمها به شدت به وجود هم نيازمندند بدور ازهر ناپاكي و پليدي...

 



:: بازدید از این مطلب : 989
|
امتیاز مطلب : 98
|
تعداد امتیازدهندگان : 29
|
مجموع امتیاز : 29
تاریخ انتشار : شنبه 20 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سحر

 

من برنده ام:چون زندگی را زیبا میبینم و وقتی به زندگی زیبا نگریستم ان گاه زیبا خواهد شد

 

من برنده ام:چون میدانم اگر به معجزه اعتقاد و ایمان داشته باشم برایم اتفاق خواهد افتاد و این معجزه اعتقاد و ایمان است

 

من برنده ام:چون میدانم هر اقدام بزرگ ابتدا محال به نظر میرسد  س تمام تلاشم را میکنم تا محال را به ممکن تبدیل سازم

 

من برنده ام:جون ذهنم را ان گونه ساخته ام که جهنم را برایم به بهشت تبدیل کند نه انکه بهشت را به جهنم!

 

من برنده ام:چون در انتهای فعالیت روزانه ساعتی را با خودم خلوت میکنم و با تکیه بر صداقت بی رحمانه با خود عملکرد روزم را با دقت ارزیابی میکنم

 

من برنده ام:چون نقشه زندگی خود را چنان شفاف رسم کرده ام که تنها راه باقی مانده ساختن ان است

 

من برنده ام:چون هم نا امیدی را میشناسم هم صبر و حوصله را و البته خوب میدانم که صبر و حوصله شکل دیگری از نا امیدی است که انسان بهتر می تواند ان را تحمل کند

 

من برنده ام:چون برای رسیدن به سرزمین اهدافم اولین قدم رابرداشته ام قدم اول یعنی تصمیم!

 

من برنده ام:چون میدانم مشکلات مانند صخره هایی هستند که در مسیر رود وجود دارند اگر صخره نبود رود هیچ اوازی سر
 

 



:: بازدید از این مطلب : 988
|
امتیاز مطلب : 88
|
تعداد امتیازدهندگان : 28
|
مجموع امتیاز : 28
تاریخ انتشار : جمعه 29 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سحر


 
مرور میکنم، نقش دوباره ی زندگی را

 

 
 
دستهایم برای دست یافتن

 

 
 
پاهایم برای رسیدن

 

 
 
نگاهم برای دیدن

 

 
 
 چه را میجوید؟

 

 
 
واژه هایم را

 

 
 
 چگونه بر شاخ زندگی

 

 
 
سرسبزی ببخشم

 

 
 
روح سبز اندیشه هایم را

 

 
 
 چگونه آبیاری کنم

 

 
 
تادر شکوفائی خویش

 

 
 
"بهاری" باشم

 

 
 
 درفصل آغاز؟

 

 
 
امید را

 

 
 
 درفصل دوباره زیستن

 

 
 
در باغ دل ،دوباره

 

 
 
خواهم کاشت

 

 
 
آب را از سرچشمه ی وجود

 

 
 
به سرزمین دل

 

 
 
خواهم آورد

 

 
 
من دوباره سبز میشوم....سبز

 


:: بازدید از این مطلب : 971
|
امتیاز مطلب : 97
|
تعداد امتیازدهندگان : 28
|
مجموع امتیاز : 28
تاریخ انتشار : جمعه 29 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سحر

 

 

 

 

یاد قلبت باشد؛ یک نفر هست که چشمش ،
به رهت دوخته بر در مانده
و شب و روز دعایش اینست ؛
زیر این سقف بلند، هر کجایی هستی، به سلامت باشی
و دلت همواره ، محو شادی و تبسم باشد

مهربانم ، ای خوب ! یاد قلبت باشد ؛
یک نفر هست که دنیایش را ،
همه هستی و رؤیایش را ، به شکوفایی احساس تو، پیوند زده
و دلش می خواهد، لحظه ها را با تو، به خدا بسپارد …

مهربانم ، ای خوب
یک نفر هست که با تو
تک و تنها ، با تو
پر اندیشه و شعر است و شعور
پر احساس و خیال است و سرور

مهربانم ، ای یار، یاد قلبت باشد ؛
یک نفر هست که با تو، به خداوند جهان نزدیک است




:: بازدید از این مطلب : 406
|
امتیاز مطلب : 91
|
تعداد امتیازدهندگان : 29
|
مجموع امتیاز : 29
تاریخ انتشار : جمعه 29 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سحر

 

 

 

 

سکوت را می پذیرم اگر بدانم

روزی با تو سخن خواهم گفت

تیره بختی را می پذیرم

اگر بدانم

روزی چشمان تو را خواهم سرود

مرگ را می پذیرم

اگر بدانم

روزی تو خواهی فهمید

که(( دوستت دارم))


:: بازدید از این مطلب : 424
|
امتیاز مطلب : 92
|
تعداد امتیازدهندگان : 28
|
مجموع امتیاز : 28
تاریخ انتشار : جمعه 15 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سحر

 

 

 

 

 

 

 

 

دوستت دارم را بسیار بگو

از دل افروزترین روز جهان
خاطره ای با من هست
به شما ارزانی :

 


سحری بود و هنوز
گوهر ماه به گیسوی شب آویخته بود
گل یاس
عشق در جان هوا ریخته بود
من به دیدار سحر می رفتم
نفسم با نفس یاس در آمیخته بود
می گشودم پر و می رفتم و می گفتم : های
بسرای ای دل شیدا بسرای
این دل افروزترین روز جهان را بنگر
تو دلاویزترین شعر جهان را بسرای
آسمان ، یاس ، سحر ، ماه ، نسیم
روح در جسم جهان ریخته اند
شور و شوق تو برانگیخته اند
تو هم ای مرغک تنها بسرای
تا گشایی به نسیم سخنی ، پنجره ای را بسرای
بسرای ....


من بدنبال دلاویزترین شعر جهان می رفتم
در افق پشت سراپرده نور
باغ های گل سرخ
شاخه گسترده به مهر
غنچه آورده به ناز
دم به دم از نفس باد سحر غنچه ها می شد باز .
غنچه ها میشد باز
باغ های گل سرخ
باغ های گل سرخ
یک گل سرخ درشت از دل دریا برخاست
چون گل افشانی لبخند تو
در لحظه شیرین شکفتن
خورشید
چه فروغی به جهان می بخشید
چه شکوهی ...
همه عالم به تماشا برخاست


من به دنبال دلاویزترین شعر جهان می گشتم
دو کبوتر در اوج
بال در بال گذر می کردند
دو صنوبر در باغ
سرفراگوش هم آورده به نجوا غزلی می خواندند
مرغ دریایی با جفت خوداز ساحل دور
رو نهادند به دروازه نور ....
چمن خاطره من نیز ز جان مایه عشق
در سراپرده دل
غنچه ای می پرورد
ـ هدیه ای می آورد ـ
برگ هایش کم کم باز شدند
برگ ها باز شدند


یافتم ! یافتم ! آن نکته که می خواستمش
با شکوفایی خورشید
گل افشانی لبخند تو
آراستمش
تاروپودش را از خوبی و مهر
خوشتر از تافته یاس و سحر بافته ام


دوستت دارم را
من دلاویزترین شعر جهان یافته ام
این گل سرخ من است
دامنی پر کن ازین گل که دهی هدیه به خلق
که بری خانه دشمن
که فشانی بردوست
راز خوشبختی هرکس به پراکندن اوست
در دل مردم عالم به خدا
نورخواهد پاشید
روح خواهد پاشید

تو هم ای خوب من این نکته به تکرار بگو
بگو
این دلاویزترین شعر جهان را همه وقت
نه به یک بار و به ده بار که صد بار بگو
« دوستم داری » را از من بسیار بپرس!
« دوستت دارم » را با من بسیار بگو ! 

 

فریدون مشیری



:: بازدید از این مطلب : 915
|
امتیاز مطلب : 88
|
تعداد امتیازدهندگان : 28
|
مجموع امتیاز : 28
تاریخ انتشار : شنبه 9 بهمن 1389 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد