نوشته شده توسط : سحر

 

آرزویم این است:

نتراود اشک در چشم تو هرگز .....

مگر از شوق زیاد

وبه اندازه هرروز تو عاشق باشی

عاشق آنکه تو را می خواهد .......

و به لبخند تو از خویش رها می گردد

و تورا دوست بدارد

به همان اندازه که دلت می خواهد ........



:: بازدید از این مطلب : 487
|
امتیاز مطلب : 42
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
تاریخ انتشار : 23 آبان 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سحر

وقتی خداوند عکس میگیرد

 

دختر کوچکی هر روز پیاده به مدرسه می‌رفت و بر می‌گشت. با اینکه آن روز صبح هوا زیاد خوب نبود و آسمان نیز ابری بود، دختر بچه طبق معمول همیشه، پیاده بسوی مدرسه راه افتاد.

 

بعد از ظهر که شد،  هوا رو به وخامت گذاشت و طوفان و رعد و برق شدیدی درگرفت.

 

 

 

مادر کودک که نگران شده بود مبادا دخترش در راه بازگشت از طوفان بترسد یا اینکه رعد و برق بلایی بر سر او بیاورد، تصمیم گرفت که با اتومبیل بدنبال دخترش برود. با شنیدن صدای رعد و دیدن برقی که آسمان را مانند خنجری درید، با عجله سوار ماشینش شده و به طرف مدرسه دخترش حرکت کرد.

اواسط راه، ناگهان چشمش به دخترش افتاد که مثل همیشه پیاده به طرف منزل در حرکت بود، ولی با هر برقی که در آسمان زده میشد، او می ایستاد، به آسمان نگاه می کرد و لبخند می زد و این کار با هر دفعه رعد و برق تکرار می شد.

زمانیکه مادر اتومبیل خود را به کنار دخترک رساند، شیشه پنجره را پایین کشید و از او پرسید: چکار می کنی؟ چرا همینطور بین راه می ایستی؟

دخترک پاسخ داد: من سعی می کنم صورتم قشنگ بنظر بیاید، چون خداوند دارد مرتب از من عکس می گیرد!

باشد که خداوند همواره حامی شما بوده و هنگام رویارویی با طوفان های زندگی کنارتان باشد.

در طوفانها لبخند را فراموش نکنید

حتما نظر تونو بگین



:: بازدید از این مطلب : 428
|
امتیاز مطلب : 30
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
تاریخ انتشار : 23 آبان 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سحر

 

و آنگاه خود را کلمه ای می یابی که معنایت منم

ومرا صدفی که مرواریدش تویی

وخود را اندامی که روحت منم

و مرا سینه ای که دلم تویی

وخود را معبدی که راهبش منم

و مرا قلبی که عشقش تویی

و خود را شبی که مهتابش منم

و مرا قندی که شیرینی اش تویی

و خود را انتظاری که موعودش منم

و مرا التهابی که آغوشش تویی

وخود را هراسی که پناهش منم

و مرا تنهایی که انیسش تویی

و ناگهان

سرت را تکان میدهی و میگویی

نه هیچکدام

هیچ کدام این ما نیست چیز دیگری است

یک حادثه دیگری و خلقت دیگری و داستان دیگری است

و خدا آن را تازه آفریده است

"دکتر شریعتی"



:: بازدید از این مطلب : 404
|
امتیاز مطلب : 37
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
تاریخ انتشار : 19 آبان 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : سحر

 

خدایا خیلی دوستت دارم

خدایا خواهشا خودت بهش بگو که .. 



:: بازدید از این مطلب : 416
|
امتیاز مطلب : 27
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : 18 آبان 1389 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد